۲۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۳۶

سود ندهد عامل بیدادگر را کارخیر
شاهد ظلم است ازاهل عمل آثار خیر

کوته اندیشی که خیر ازمال مردم می کند
دست و دامان تهی برگردداز بازارخیر

پایه ظلم وستم راعامل بیدادگر
می دهد براهل بینش عرض از آثار خیر

روزی مرغان شود تخمی که زیر خاک نیست
پیش مردم از تنگ ظرفی مکن اظهار خیر

صرف کن درخیر نقد زندگانی را که نیست
در شبستان عدم شمعی به جز انوار خیر

نور از آیینه میبارد سکندر را به خاک
بی گهر هرگز نگردد ابر گوهر بار خیر

نام جم ازجام در دورست تا افلاک هست
ماندگی هرگز ندارد گردش پرگارخیر

صحبت نیکان بود مشاطه بدگوهران
رتبه تمکین بود تعجیل رادر کارخیر

تامی لعل شفق در شیشه افلاک هست
صائب از گردش نیفتد ساغرسرشارخیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.