۲۰۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۶۲

بر دل تازه خیالان مخور از زخم زبان
از ره نوسفران خار به مژگان بردار

چشمه خون ز دل سنگ گشودن سهل است
نامه درد مرا مهر ز عنوان بردار

شاهی و عمر ابد هر دو به یک کس ندهند
ای سکندر طمع از چشمه حیوان بردار

از شکرخنده ات ای صبح، حلاوت رفته است
نسخه ای تازه ازان چاک گریبان بردار

از صدف تا کف خود بحر گشوده است ،ای ابر
تخم اشگی بفشان، گوهر غلطان بردار

حسن اهلیت و صورت نشود باهم جمع
نظر از صورت بی معنی خوبان بردار

صائب از سورمه توفیق نظر روشن کن
بعد ازان کام دل از سیر صفاهان بردار

نسخه کفر از آن زلف پریشان بردار
چون به این حلقه درآیی دل از ایمان بردار

از جگرسوختگان خشک گذشتن ستم است
توشه آبله ای بهر مغیلان بردار

سوزن لنگر عزم سفر عیسی شد
خس و خاشاک تمنا زره جان بردار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.