هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عرفانی و اخلاقی است که بر بخشش، مهربانی، سخاوت و کمک به دیگران تأکید دارد. شاعر از مخاطب میخواهد که از بخشیدن عطر خود مانند غنچه، کمک به شکستگان، و حمایت از نیازمندان دریغ نکند. همچنین، بر اهمیت راستی، شکرگزاری و نیکوکاری در زندگی اشاره میکند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد، اما نوجوانان و بزرگسالان میتوانند از پیامهای آن بهرهمند شوند.
غزل شمارهٔ ۴۶۸۲
چو غنچه نکهت خود از صبا دریغ مدار
ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شکستگان جهان را خوش است دل دادن
دل شکسته ز زلف دوتا دریغ مدار
مکن مضایقه باآن نگار در کف خون
ز دست وپای بلورین حنا دریغ مدار
به شکر این که ترا خون چو نافه مشک شده است
نفس ز سینه مجروح ما دریغ مدار
ز رهروی که به دنبال کاروان ماند
نوای خویش چو بانگ درا دریغ مدار
ز تلخکام، شکر بازداشتن ستم است
ز هیچ تلخ زبانی دعا دریغ مدار
درین بساط کمالی چو عیب پوشی نیست
ز دوستان لباسی، قبا دریغ مدار
ز تنگدستی اگر خرده ای نیفشانی
گشاده رویی خود از گدا دریغ مدار
مباش کم ز نی خشک در جوانمردی
اگر شکر نفشانی، نوا دریغ مدار
به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
چو سرو سایه ز هر بینوا دریغ مدار
زکات راستی از کجروان مگردان راه
ز هیچ کور درین ره عصا دریغ مدار
شود حلاوت شکر دو مغز از بادام
شکر ز طوطی شیرین نوا دریغ مدار
یکی هزار شود قطره چون به بحر رسد
ز صاحبان نظر توتیا دریغ مدار
درین ریاض چو ابر بهار شو صائب
ز خار قوت نشو و نما دریغ مدار
ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شکستگان جهان را خوش است دل دادن
دل شکسته ز زلف دوتا دریغ مدار
مکن مضایقه باآن نگار در کف خون
ز دست وپای بلورین حنا دریغ مدار
به شکر این که ترا خون چو نافه مشک شده است
نفس ز سینه مجروح ما دریغ مدار
ز رهروی که به دنبال کاروان ماند
نوای خویش چو بانگ درا دریغ مدار
ز تلخکام، شکر بازداشتن ستم است
ز هیچ تلخ زبانی دعا دریغ مدار
درین بساط کمالی چو عیب پوشی نیست
ز دوستان لباسی، قبا دریغ مدار
ز تنگدستی اگر خرده ای نیفشانی
گشاده رویی خود از گدا دریغ مدار
مباش کم ز نی خشک در جوانمردی
اگر شکر نفشانی، نوا دریغ مدار
به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
چو سرو سایه ز هر بینوا دریغ مدار
زکات راستی از کجروان مگردان راه
ز هیچ کور درین ره عصا دریغ مدار
شود حلاوت شکر دو مغز از بادام
شکر ز طوطی شیرین نوا دریغ مدار
یکی هزار شود قطره چون به بحر رسد
ز صاحبان نظر توتیا دریغ مدار
درین ریاض چو ابر بهار شو صائب
ز خار قوت نشو و نما دریغ مدار
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.