هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالات درونی خود سخن می‌گوید، از دیوانگی، عشق، و تجربه‌های زندگی. او با وجود پیری، هنوز احساسات کودکانه دارد و از عشق و می‌گساری سخن می‌گوید. همچنین، به رغم تجربیات فراوان، هنوز درگیر عشق و احساسات است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌گساری و مضامین عاشقانه ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۱۵

از خود برون نیامده دیوانه ام هنوز
مشغول خاکبازی طفلانه ام هنوز

درخون خود مضایقه با تیغ می کنم
خام است جوش باده میخانه ام هنوز

هرچند عمرهاست که بیگانه ام ز عقل
درباغ عشق سبزه بیگانه ام هنوز

عمری است گر چه دور ز میخانه مانده ام
گردد ز بوی می سر پیمانه ام هنوز

خاکسترم به باد فنا رفت و شمعها
خون می کنند بر سر پروانه ام هنوز

هرچند هفتخوان را شکسته ام
در ششدرست همت مردانه ام هنوز

باآن که خوشه ام ز ثریا گذشته است
آزروی غیرت است خجل، دانه ام هنوز

پیری اگر چه بال وپرم رابهم شکست
دل می پرد به صحبت طفلانه ام هنوز

صائب گذشته است زسرآب و می جهد
بی اختیار العطش از دانه ام هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.