هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به جستجوی معشوق یا حقیقت درونی در مکانها و حالتهای مختلف میپردازد. او معشوق را درون جان، اندیشه، دل، طبیعت و حتی در مکانهای غیرمنتظره مانند خاک وطن یا زلف سخن جستجو میکند. با وجود آگاهی از دشواری این جستجو، شاعر همچنان به دنبال یافتن آن گوهر نایاب است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی خواننده نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۸۹۹
گه درون خرقه گاهی درکفن می جویمش
او درون جان و من درپیرهن می جویمش
او درون خلوت اندیشه گرم صحبت است
من چراغ دل به کف در انجمن می جویمش
آن پرپر و همچو حسن خود غریب افتاده است
من سفر ناکرده در خاک وطن می جویمش
نو گلی کز پرده دل برون ننهاده است
با چراغ شبنم ازصحن چمن می جویمش
خاتم اقبال در دست سلیمان دل است
از پریشان خاطری من ز اهرمن می جویمش
لامکان تنگ است بر جولان آن مشکین غزال
شوخ چشمی بین که درناف ختن می جویمش
گر چه می دانم به گل خورشید رانتوان نهفت
همچنان در مشت خاک خویشتن می جویمش
چرخ با صد دیده بینا نشان او نیافت
من به چشم بسته دربیت الحزن می جویمش
می پرد در آرزوی دیدنش چشم سهیل
آن عقیقی راکه من اندر یمن می جویمش
با سیه روزان سری دارد مه شبگرد او
می شوم باریک،در زلف سخن می جویمش
لاله رخساری که جنت تشنه دیدار اوست
درحریم غنچه گل پیرهن می جویمش
این جواب آن غزل صائب که وقتی گفته اند
سخت نایاب است آن گوهر که من می جویمش
او درون جان و من درپیرهن می جویمش
او درون خلوت اندیشه گرم صحبت است
من چراغ دل به کف در انجمن می جویمش
آن پرپر و همچو حسن خود غریب افتاده است
من سفر ناکرده در خاک وطن می جویمش
نو گلی کز پرده دل برون ننهاده است
با چراغ شبنم ازصحن چمن می جویمش
خاتم اقبال در دست سلیمان دل است
از پریشان خاطری من ز اهرمن می جویمش
لامکان تنگ است بر جولان آن مشکین غزال
شوخ چشمی بین که درناف ختن می جویمش
گر چه می دانم به گل خورشید رانتوان نهفت
همچنان در مشت خاک خویشتن می جویمش
چرخ با صد دیده بینا نشان او نیافت
من به چشم بسته دربیت الحزن می جویمش
می پرد در آرزوی دیدنش چشم سهیل
آن عقیقی راکه من اندر یمن می جویمش
با سیه روزان سری دارد مه شبگرد او
می شوم باریک،در زلف سخن می جویمش
لاله رخساری که جنت تشنه دیدار اوست
درحریم غنچه گل پیرهن می جویمش
این جواب آن غزل صائب که وقتی گفته اند
سخت نایاب است آن گوهر که من می جویمش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.