هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق و تجربیات عاطفی شاعر می‌پردازد. مضامینی مانند عشق، ترس، امید، ناامیدی، و مقاومت در برابر حوادث زندگی در آن دیده می‌شود. شاعر از عناصر طبیعی مانند دریا، آینه، شمع، و گل‌ها برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و استعاره‌ها ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۹۹۴

ریخت از رعشه خجلت به زمین ساغر خویش
ما و دریا چو نمودیم به هم گوهر خویش

بس که چون آینه ترسیده ام از دیده شور
زره زیر قبا ساخته ام جوهر خویش

هر که نا خوانده به هر بزم چو پروانه رود
بایدش قطع نظر کرد ز بال و پرخویش

از چه چون شمع زباد سخر اندیشه کنم ؟
دیده ام من که مکرر به ته پا سرخویش

گریه تلخ بود حاصلش ازبرگ نشاط
در بهار آن که چو گل صرف نسازد زرخویش

نرود پیچ و خم ازرشته جانم بیرون
تا ز تیغ تو چو جوهر نکنم بستر خویش

چه کند شورش دریای حوادث با من ؟
من که از موج خطر ساخته ام لنگر خویش

نیست ممکن چو سبو کاسه در یوزه کنم
دست خشکی که مرا هست به زیر سرخویش

چون خرامش به چمن تخم قیامت کارد
سرو از بیم به صد دست بگیرد سرخویش

پیش آن غنچه دهن حرف مرا سبز نکرد
ترم از گریه بی حاصل چشم تر خویش

گل نیلوفری از یاسمنش جوش زند
اگر از نگهت گل جامه کند در بر خویش

نیست در روی زمین جای سخن گفتن حق
مگر از دار چو منصور کنم منبر خویش

عجبی نیست اگر گوهر سنجیده من
بحر را مانع طوفان شود از لنگر خویش

گرچه چون تیر بود سیر من از زور کمان
می کشم منت پرواز زبال و پر خویش

نکند باد خزان رحم به مجموعه گل
من به امید چه شیرازه کنم دفتر خویش ؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.