هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های جسمانی و عاطفی معشوق می‌پردازد. از لطافت بدن، بوی خوش، لب شیرین و جذابیت‌های دیگر او سخن می‌گوید. همچنین، از تأثیرات عمیق این زیبایی‌ها بر دیگران و ناتوانی در رهایی از دام عشق او صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و جذابیت‌های جسمانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۰۱۷

رسیده است به جایی لطافت بدنش
که ازنسیم شود داغدار یاسمنش

اگر ز نکهت گل پیرهن کند در بر
شگفت نیست که نیلوفری شود سمنش

سخن چو بال و پر طوطیان شود سرسبز
زآبداری لعل لب شکرشکنش

شکوه حسن ازین بیشتر نمی باشد
که از سپند نخیزد صدا درانجمنش

زاشک شمع توان نقل در گریبان ریخت
به محفلی که بخندد لب شکرشکنش

به این فروغ ندارد یمن عقیقی یاد
سهیل برگ خزان دیده ای است از چمنش

حلاوت لب ازین بیشتر نمی باشد
که همچو نامه سربسته است هر سخنش

عبیر پیرهن چشم می کند یوسف
اگر به مصر بردباد بوی پیرهنش

چه لذتی است شنیدن نوای جان پرور
ز مطربی که توان بوسه داد بردهنش

ز دام موج، نجات حباب ممکن نیست
چگونه دل بدر آید ز زلف پرشکنش

نشد گشایشی ازراه گفتگو صائب
مگر به خال توان یافت نقطه دهنش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.