هوش مصنوعی:
این شعر به توصیف زیبایی‌های ظاهری و رفتاری معشوق می‌پردازد. چشم‌های سیاه، نگاه تیز، موهای پرپیچ‌وخم و خال سیاهش نمادهای زیبایی هستند. معشوق با وجود شرم و حیا، با نگاهش سخن می‌گوید و مانند خورشید با همه گرم و صمیمی است. شاعر از زیبایی‌های او حیران است و اشاره می‌کند که معشوق از جذابیت خود بی‌خبر است. در نهایت، شاعر از بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند ولی عذر او را شرم و حیا می‌داند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و زیبایی‌شناسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۵۱۰۱
برسر حرف آمده است چشم سیاهش
نو خط جوهر شده است تیغ نگاهش
آینه را پشت و رو ز هم نشناسد
میشکند دیگری هنوز کلاهش
گر چه لبش سر به مهر شرم و حجاب است
داد سخن می دهد زبان نگاهش
با همه کس گرم الفت است چو خورشید
ساده دل افتاده است روی چو ماهش
گرد برآورده است از صف دلها
گرچه ز طفلی است نی سوار سپاهش
دایره حیرت است حلقه زلفش
مرکز سرگشتگی است خال سیاهش
نیست زسامان حسن خویش خبردار
سیر سراپای خود نکرده نگاهش
آه اسیران نگشته است به گردش
نیست حصاری ز هاله روی چو ماهش
دست کشیده است از تصرف دلها
زلف نکویان ز شرم موی کلاهش
گرنکند روی التفات به صائب
پرده شرم است عذر خواه نگاهش
نو خط جوهر شده است تیغ نگاهش
آینه را پشت و رو ز هم نشناسد
میشکند دیگری هنوز کلاهش
گر چه لبش سر به مهر شرم و حجاب است
داد سخن می دهد زبان نگاهش
با همه کس گرم الفت است چو خورشید
ساده دل افتاده است روی چو ماهش
گرد برآورده است از صف دلها
گرچه ز طفلی است نی سوار سپاهش
دایره حیرت است حلقه زلفش
مرکز سرگشتگی است خال سیاهش
نیست زسامان حسن خویش خبردار
سیر سراپای خود نکرده نگاهش
آه اسیران نگشته است به گردش
نیست حصاری ز هاله روی چو ماهش
دست کشیده است از تصرف دلها
زلف نکویان ز شرم موی کلاهش
گرنکند روی التفات به صائب
پرده شرم است عذر خواه نگاهش
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.
