هوش مصنوعی:
این متن به توصیف تأثیرات روحانی و شورانگیز سماع میپردازد. سماع به عنوان یک تجربه عرفانی و رهاییبخش تصویر شده است که غم و ملال را از بین میبرد، دلها را میگشاید و جان را از قید جسم رها میکند. همچنین، سماع به عنوان نیرویی توصیف شده که طبیعت و حتی فلک را تحت تأثیر قرار میدهد و شور و شوق را در دلها زنده میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و اصطلاحات عرفانی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۵۱۲۰
در عروج نشأه می می کند طوفان سماع
کار دامن می کند بر آتش مستان سماع
از غبار کلفت و گرد غم و زنگ ملال
پاک سازد صحن مجلس رابه یک جولان سماع
عقده دلها ز رقص بیخودی وا می شود
می کند این پسته لب بسته را خندان سماع
چون خم چوگان به دست افشاندن مستانه ای
گوی دلها را برد بیرون ازین میدان سماع
می کند جان مجرد را خلاص از قیدجسم
ماه کنعان رابرون می آرد از زندان سماع
لنگر تمکین زاهد بادبان خواهد شدن
فیض خودرا عام سازد گربه به این عنوان سماع
گر چه از دامن برافشاندن خطر دارد چراغ
شمع صحبت را کند روشنتر از دامان سماع
کشتی می را کند مستغنی از باد مراد
چون شود در بزم مستان آستین افشان سماع
در فلاخن می نهد برق تجلی طور را
کوه را چون ابر می سازد سبک جولان سماع
شوق درهر دل که باشد مطربی درکار نیست
چون کف دریا کند دستار سرمستان سماع
گر چنین آهنگ خواهد شد سرود قمریان
سروها را ریشه کن می سازد از بستان سماع
کوچه ها پیداشود درآسمان چون رود نیل
چون شود از مستی سرشار دست افشان سماع
رقص هر جا هست باغ و بوستان در کار نیست
بزم را از نونهالان می کند بستان سماع
گر به رقص آیند ارباب عمایم دور نیست
آسیای آسمان را می کند گردان سماع
صائب از رقص فلک هوش از سر من می رود
باقد خم گر چه زیبا نیست از پیران سماع
کار دامن می کند بر آتش مستان سماع
از غبار کلفت و گرد غم و زنگ ملال
پاک سازد صحن مجلس رابه یک جولان سماع
عقده دلها ز رقص بیخودی وا می شود
می کند این پسته لب بسته را خندان سماع
چون خم چوگان به دست افشاندن مستانه ای
گوی دلها را برد بیرون ازین میدان سماع
می کند جان مجرد را خلاص از قیدجسم
ماه کنعان رابرون می آرد از زندان سماع
لنگر تمکین زاهد بادبان خواهد شدن
فیض خودرا عام سازد گربه به این عنوان سماع
گر چه از دامن برافشاندن خطر دارد چراغ
شمع صحبت را کند روشنتر از دامان سماع
کشتی می را کند مستغنی از باد مراد
چون شود در بزم مستان آستین افشان سماع
در فلاخن می نهد برق تجلی طور را
کوه را چون ابر می سازد سبک جولان سماع
شوق درهر دل که باشد مطربی درکار نیست
چون کف دریا کند دستار سرمستان سماع
گر چنین آهنگ خواهد شد سرود قمریان
سروها را ریشه کن می سازد از بستان سماع
کوچه ها پیداشود درآسمان چون رود نیل
چون شود از مستی سرشار دست افشان سماع
رقص هر جا هست باغ و بوستان در کار نیست
بزم را از نونهالان می کند بستان سماع
گر به رقص آیند ارباب عمایم دور نیست
آسیای آسمان را می کند گردان سماع
صائب از رقص فلک هوش از سر من می رود
باقد خم گر چه زیبا نیست از پیران سماع
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.