هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی خود به معشوق سخن می‌گوید و از بی‌وفایی و دوری او شکایت می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و به فریادش برسد، چرا که معشوق قبلاً در مواقع سخت به کمکش آمده بود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۳۱۱۸

نِگارا، چرا قولِ دشمن شنیدی؟
چرا بَهرِ دشمن زِ چاکر بُریدی؟

چه سوگند خوردی؟ چه دلْ سَخت کردی؟
که گویی که هرگز مرا خود نَدیدی

مَها، بارِ دیگر، نَظَر کُن به چاکر
چُنین دان، کَاسیری زِ کافِر خَریدی

تو آبِ حَیاتی، چو رویَت بِدیدم
چو میْ در تَنِ بَنده هرسو دَویدی

تو بازِ سپیدی، که بر من نِشَستی
رُبودی دِلَم را، هوا بَر پَریدی

دِلَم رو به دیوار کرده‌‌ست ازان دَم
که در خانه رَفتیّ و رو درکَشیدی

اگر جانْ بِخوانْدم تورا راست گفتم
که جانْ ناپَدید است، و تو ناپَدیدی

به فریادِ من رَس، که این وَقتِ رَحم است
که صد جا به فریادِ جانَم رَسیدی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.