هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و سختی‌های زندگی خود می‌گوید، از تحمل راه‌های دشوار، مقاومت در برابر حوادث، و قناعت با وجود مشکلات. او از احساس سرگشتگی، ناامیدی، و تلاش‌های بی‌ثمر سخن می‌گوید و گاهی خود را به عیسی و سوزن تشبیه می‌کند. همچنین، از عشق، جوانمردی، و مبارزه با دشمنان یاد می‌کند. در نهایت، به تاریکی و روشنایی زندگی اشاره دارد و از تلاش‌های بی‌وقفه مانند مورچه‌ای که دانه جمع می‌کند، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تشبیهات و مفاهیم مانند رنج، ناامیدی، و مبارزه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۲۸۱

از تحمل راه گفت و گو به دشمن بسته ام
پیش سیلاب حوادث سد آهن بسته ام

همچنان دارد مرا سرگشته دوران گرچه من
بر شکم سنگ از قناعت چون فلاخن بسته ام

در دل آهن دم جان بخش را تاثیر نیست
بی سبب خود را به عیسی همچو سوزن بسته ام

از سبکباران راه عشق خجلت می کشم
بر کمر هر چند جای توشه دامن بسته ام

نیست جز وا کردن و پوشیدن چشم از جهان
چون شرر طرفی که من از چشم روشن بسته ام

ظلمت از کاشانه ام چون دود بیرون رفته است
از فروغ عاریت تا چشم روزن بسته ام

زخم سنگ آسوده سازد مار را از پیچ و تاب
از جوانمردی کمر در خون دشمن بسته ام

دانه ای هر چند صائب بس بود سالی مرا
من کمر چون مور در تاراج خرمن بسته ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.