هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او خود را درگیر درد و داغ عشق می‌بیند و از غفلت و دوری از وحدت الهی شکایت دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند بهشت و دوزخ، غربت و خاکساری اشاره می‌کند و از وضعیت خود در جهان خاکی اظهار نارضایتی می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و غربت نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۲۸۴

چون قدح از عکس ساقی در بهشت افتاده ام
در خرابات مغان خوش سر نوشت افتاده ام

در جهان آب و گل از درد و داغ عشق او
دوزخی دارم که از یاد بهشت افتاده ام

خارو گل آب از بهارستان وحدت می خورد
من ز غفلت در تمیز خوب وزشت افتاده ام

خم به فکر خاکساریهای من خواهد فتاد
چند روزی بر زمین گر همچو خشت افتاده ام

چون به داغ غربت من دل نسوزد سنگ را
خال موزونم که به رخسار زشت افتاده ام

من که صائب تا به گردن در گل تن مانده ام
زین چه حاصل کز ازل گردون سرشت افتاده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.