۲۲۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۳۰۲

عشرت روی زمین در بردباری دیده ام
نقش پایم نقش خود در خاکساری دیده ام

وای بر جانم اگر عزت پرستان پی برند
اعتباری را که در بی اعتباری دیده ام

خضر در ظلمت سرای چشمه حیوان ندید
آنچه من از فیض درشب زنده داری دیده ام

حسن در زندان همان برمسند فرماندهی است
من عزیز مصر را در وقت خواری دیده ام

لخت دل بسیار از چشمم به دامن رفته است
داغ چندین لاله چون بهاری دیده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.