هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق و دردهای درونی خود سخن می‌گوید. او از تشنگی روحی و تلاش بی‌وقفۀ خود برای یافتن آرامش و معنا در زندگی می‌گوید. با وجود ناامیدی‌ها و پریشانی‌ها، همچنان به جستجوی گوهرهای نایاب ادامه می‌دهد، اما در نهایت احساس شرم و ناتوانی می‌کند. شعر ترکیبی از عواطف شدید، استعاره‌های زیبا و تصاویر شاعرانه است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربۀ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۰۵

نه بهر آب از سوز دل بیتاب می گردم
که چون تبخال من از تشنگی سیراب می گردم

سفیدی کرد چشمم را کف دریای نومیدی
همان من در تلاش گوهر نایاب می گردم

پر از گوهر کنم گر چون صدف دامان سایل را
همان چون ابرنیسان از خجالت آب می گردم

چه حاصل کز درازی رشته عمرم شود افزون
چو من از بیقراری خرج پیچ و تاب می گردم

جواب خشک می گوید به رویم ابر دریا دل
چو گوهر گر چه از یک قطره من سیراب می گردم

همان مشت خس و خاری است از گردش مرا حاصل
به گرد خویشتن چندان که چون گرداب می گردم

به صد جانب برد دل در نمازم از پریشانی
به رنگ سبحه من سرگشته در محراب می گردم

ندارد نفس کافر در مقام فیض دست از من
گران از خواب غفلت بیش در محراب می گردم

شبستان جهان را گر چه روشن از بیان دارم
همان چون شمع صائب از خجالت آب می گردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.