۲۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۸۱۳

اول سری به رخنه دیوار می کشم
دیگر به آشیانه خود خار می کشم

سوزن تمام چشم شد از انتظار و من
با ناخن شکسته ز پا خار می کشم

چون زاهدان به مهره گل دل نبسته ام
از سبحه بیش غیرت ز نار می کشم

امسال خنده ام نه چو گل از ته دل است
خمیازه بر شکفتگی پار می کشم

از خار خار تیغ به تن پوست می درد
از خون فزون ز نیشتر آزار می کشم

دارم به هر دو دست دل نازک ترا
از موم گرد آینه دیوار می کشم

در حلقه جنون به چه رو سر درآورم؟
داغم به فرق و منت دستار می کشم

در حلقه جنون به چه رو سر درآورم؟
داغم به فرق و منت دستار می کشم

با شانه دست کرده یکی در شکست من
دست از میان طره طرار می کشم

آیینه ام، به جامه خاکستری خوشم
از بخت سبز زحمت زنگار می کشم

صائب ز کوچه گردی زلف آمدم به تنگ
خود را به گوشه دهن یار می کشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.