هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر در مورد دوری از خود و نزدیکی به معشوق است. شاعر از بی‌خودی و مستی عشق سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و روان خود می‌نویسد. او از مفاهیمی مانند دوری، پنهان‌شدن، انتظار و ضعف صحبت می‌کند و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که عشق او را از خود دور کرده اما به معشوق نزدیک‌تر ساخته است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۸۲۶

نزدیک من میا که ز خود دور می شوم
وز بیخودی ز وصل تو مهجور می شوم

حاجت به باز کردن بند نقاب نیست
چون من کباب ازان رخ مستور می شوم

آن چشم پر خمار مرا می برد ز کار
ورنه حریف باده پر زور می شوم

نزدیکتر کند به تو پاس ادب مرا
هر چند بیشتر ز نظر دور می شوم

از آفتابروی تجلی شدم کباب
پنهان به پرده شب دیجور می شوم

بالیدنم چو ماه به امید کاهش است
در انتظار سیل تو معمور می شوم

صورت پذیر نیست ز من ناتوانتری
کز ضعف تن در آینه مستور می شوم

با گمرهی دلیل شوم خلق را به راه
کورم ولی عصاکش صدکور می شوم

کوتاه دیدگان شمرندم ز قانعان
از حرص اگر چه توشه کش مور می شوم

از دیده هر چه رفت ز دل دور می شود
من پیش چشم خلق ز دل دور می شوم

از خویش می روند چو بیخود شوند خلق
آیم به خویش من چو ز خود دور می شوم

از ساحل است لنگر من گر چه بیشتر
از یک پیاله قلزم پرشور می شوم

از بس گزیده اند مرا در لباس، خلق
عریان به سیر خانه زنبور می شوم

صائب ز چشم شور کنم زخم خود نهان
آلوده گر به مرهم کافور می شوم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.