۲۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۸۲۷

نتوان گرفت روزی هم از دهان هم
مرغان نمی کنند غلط آشیان هم

چون پل ز سیل حادثه از جا نمی روند
جمعی که بسته اند میان بر میان هم

ارباب ظلم تقویت یکدگر کنند
این فرقه اند از دل سنگین، فسان هم

در آسیا دو دانه نجوشد به یکدگر
در زیر چرخ نیست دو دل مهربان هم

چشم زمانه سیر نمی گردد از نفاق
تا خلق توتیا نکنند استخوان هم

چندان که در بساط جهان می کنم نظر
جز سنگ و شیشه نیست دو دل مهربان هم

از رنگ چهره راز مرا شرم یار یافت
دانند خوب بسته زبانان زبان هم

در روزگار حسن سلوک تو اهل نظم
صائب شدند از ته دل مهربان هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.