هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر پرآوازهٔ ایرانی، به مضامینی مانند عشق، رنجهای زندگی، ناپایداری دنیا، و ضرورت خردورزی و پرهیز از کوته‌فکری می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، از بی‌ثباتی دنیا، بیهودگی برخی تلاش‌ها، و اهمیت عشق و معرفت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، درک کامل متن را برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار می‌سازد. این شعر برای کسانی مناسب است که از درک ادبی نسبتاً بالایی برخوردارند و می‌توانند با مفاهیم انتزاعی و پیچیده ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۶۰۳۵

تا به کی پوشیده از همصحبتان ساغر زدن؟
در گره تا چند آب خویش چون گوهر زدن؟

در گلستانی که باشد چشم بلبل در کمین
پیش ما معراج بی دردی است گل بر سر زدن

پرتو خورشید را با خاک یکسان کرده است
بی طلب هر جای رفتن، حلقه بر هر در زدن

گفتگوی عشق با افسردگان روزگار
بر رگ سنگ است از بی حاصلی نشتر زدن

تا درین بستانسرا پای تو در گل محکم است
کوته اندیشی بود چون سرو دامان بر زدن

قامتت چون حلقه گردد چشم عبرت باز کن
کز جهان سفله می باید ترا بر در زدن

تا اسیر چرخی از شکر و شکایت دم مزن
دل سیه سازد نفس در زیر خاکستر زدن

هر که را از عشق عودی در دل پر آتش است
از مروت نیست گل بر روزن مجمر زدن

سکه مردان نداری، معرفت کم خرج کن
فتنه ها دارد به نام پادشاهان زر زدن

گر نریزی آبروی خویش را صائب به خاک
در همین جا می توانی غوطه در کوثر زدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.