هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی، به موضوعاتی مانند عشق، عقل، رنج و جستجوی معنوی می‌پردازد. شاعر از می‌خانه‌ی عالم‌تاب، عشق سرگردان، گریه‌ی بی‌قراران، و ظهور عشق سخن می‌گوید. او عشق را فراتر از عقل می‌داند و از رنج‌های عاشقانه و جدایی از حجاب نیستی سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خون خوردن عشق' یا 'خوناب از زخم' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۱۴۰

ساقی از میخانه عالمتاب می آید برون
گوهر شهوار خوب از آب می آید برون

عشق سرگردانیی دارد، ولی خون می خورد
کشتی هر کس ازین گرداب می آید برون

در فروغ عشق نور عقل گردیده است محو
وای بر شمعی که در مهتاب می آید برون

پیچ و تاب از جوهر شمشیر اگر بیرون رود
جان عاشق هم ز پیچ و تاب می آید برون

گریه ما بی قراران را عیار دیگرست
جای اشک از چشم ما سیماب می آید برون

صبح از خون شفق دامان خود را پاک کرد
همچنان از زخم ما خوناب می آید برون

بی ظهور عشق عاشق در حجاب نیستی است
ذره با خورشید عالمتاب می آید برون

دست تا بر ساز زد مطرب، دل ما خون گریست
از زمین ما به ناخن آب می آید برون

عقل در هر آب سهلی دست و پا گم می کند
عشق صائب سالم از غرقاب می آید برون
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.