هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عشق، جدایی، رنج و پذیرش تقدیر می‌پردازد. شاعر از درد فراق، ناپایداری زندگی و مقاومت در برابر سختی‌ها سخن می‌گوید. همچنین، به تأثیر عشق و ناامیدی در زندگی انسان اشاره می‌کند و در نهایت، بر استواری و شجاعت اهل دل در برابر مصائب تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی کافی از زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بالای 16 سال دیده می‌شود. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج، تقدیر و عشق ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۲۲

بی آب نگردد گهر حسن ز دیدن
باریک نگردد لب ساغر ز مکیدن

تا در دل صیاد، تمنای شکارست
از خاطر آهو نجهد فکر رمیدن

چون تیر گذشت از نظر آن سرو خرامان
آیین خدنگ است به دنبال ندیدن

آگاهی ما در گرو بی خبری نیست
خواب از سر ما می پرد از چشم پریدن

طول سفر عشق ز دل واپسی ماست
کوته شود این راه ز دنبال ندیدن

از وصل تسلی نشدن لازم عشق است
آرام نگیرد دل دریا ز تپیدن

فریاد که چون شمع درین محفل افسوس
عمرم به سر آمد به سرانگشت گزیدن

ارباب دل از تیغ اجل رنگ نبازند
بر خویش نلرزد گل این باغ ز چیدن

چون زهر چرا سبز نگردد سخن من؟
گوشم دهن مار شد از تلخ شنیدن

صائب چو سخن سر کند از مولوی روم
شیران بنیارند در آن دشت چریدن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.