هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعارههای زیبا، به توصیف عشق، شرم، زیبایی، و اشتیاق میپردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند شبنم، گل، و آفتاب برای بیان احساسات عمیق استفاده میکند. همچنین، اشارههایی به داستانهای اساطیری مانند خضر، یوسف و زلیخا دارد که بر غنای متن افزوده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی اشارههای تاریخی و اساطیری نیاز به دانش پیشینه دارد.
غزل شمارهٔ ۶۴۵۶
خضر اگر در خواب بیند خنجر مژگان او
می شود زخم نمایان عمر جاویدان او
حسن شرم آلود او زیور نمی گیرد به خود
شبنم بیگانه را ره نیست در بستان او
آستین از شاخ گل دارند دایم بر دهن
غنچه ها از شرم شکرخنده پنهان او
همچو آب زندگانی نیمخورد خضر نیست
سر به مهر شرم باشد چشمه حیوان او
نعل شبنم را ز برگ لاله بر آتش نهد
اشتیاق آفتاب چهره تابان او
دامن از دسن نگارین زلیخا می کشد
ماه مصر از اشتیاق گوشه زندان او
عالمی چون گوی گردون بی سر و پا گشته اند
تا که را از خاک بردارد خم چوگان او
خودفروشیهاش می شد با خریداری بدل
یوسف مصری اگر می بود در دوران او
از خط شبرنگ آورده است فرمانی رخش
تا پیچید هیچ دل سر از خط فرمان او
روز محشر را به آسانی به شب می آورد
هر که یک شب را به روز آورد در هجران او
تا چه باشد مشت خاک من، که کوه طور را
در فلاخن می گذارد شوخی جولان او
صائب از اندیشه ترتیب دیوان فارغ است
هر که باشد سینه روشندلان دیوان او
می شود زخم نمایان عمر جاویدان او
حسن شرم آلود او زیور نمی گیرد به خود
شبنم بیگانه را ره نیست در بستان او
آستین از شاخ گل دارند دایم بر دهن
غنچه ها از شرم شکرخنده پنهان او
همچو آب زندگانی نیمخورد خضر نیست
سر به مهر شرم باشد چشمه حیوان او
نعل شبنم را ز برگ لاله بر آتش نهد
اشتیاق آفتاب چهره تابان او
دامن از دسن نگارین زلیخا می کشد
ماه مصر از اشتیاق گوشه زندان او
عالمی چون گوی گردون بی سر و پا گشته اند
تا که را از خاک بردارد خم چوگان او
خودفروشیهاش می شد با خریداری بدل
یوسف مصری اگر می بود در دوران او
از خط شبرنگ آورده است فرمانی رخش
تا پیچید هیچ دل سر از خط فرمان او
روز محشر را به آسانی به شب می آورد
هر که یک شب را به روز آورد در هجران او
تا چه باشد مشت خاک من، که کوه طور را
در فلاخن می گذارد شوخی جولان او
صائب از اندیشه ترتیب دیوان فارغ است
هر که باشد سینه روشندلان دیوان او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.