هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، با زبانی عاشقانه و پر از استعاره و کنایه، به بیان احساسات و عواطف شاعرانه می‌پردازد. شاعر با خطاب به کوه بیستون، دل، و عناصر طبیعت، از عشق، مستی، و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. این ابیات پر از تصاویر شاعرانه و مضامین عرفانی و عاشقانه است.
رده سنی: 16+ این شعر به دلیل استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین عرفانی و عاشقانه، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک مفاهیم عمیق شاعرانه را دارند. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۰۶

ای کوه بیستون که چنین سرکشیده ای
بازوی آهنین مرا دور دیده ای!

ای دل که در هوای خط و زلف می پری
آخر کدام دانه ازین دام چیده ای؟

امروز مستی تو دو بالای باده است
معلوم می شود لب خود را مکیده ای

داری خبر ز روی زمین، گر چه از حیا
جز پشت پای خویش مقامی ندیده ای

شوخی چنان که تا نظر از هم گشوده ام
از دل چو اشک بر سر مژگان دویده ای

واقف نه ای ز لذت عشق نهان ما
یک گل به ترس و لرز ز گلشن نچیده ای

از خون گرم روز جزا سربرآورد
در هر دلی که نشتر مژگان خلیده ای

چون داغ، دل به لاله باغ جهان مبند
مرده است این چراغ، نفس تا کشیده ای

گوش هزار نغمه سرا بر دهان توست
صائب چه سر به جیب خموشی کشیده ای؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.