هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی است که به ستایش معشوق و بیان دردهای عشق می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند زلف مشکبار، لعل آبدار، شمع و پروانه، به توصیف حالات عاشقانه و عرفانی خود می‌پردازد. همچنین، در ابیاتی به موضوعاتی مانند هدایت، صبر و رضا اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و زبان پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۱۴

ای زلف مشکبار تو از رحمت آیتی
وز لعل آبدار تو کوثر روایتی

جز سایه قد تو که ای پادشاه حسن
روی زمین گرفت به خوابیده رایتی؟

خامش نشین که زلف درازش نه آن شب است
کآخر شود به حرف کسی یا حکایتی

آن کس که بر جراحت ما می زند نمک
می کرد کاش حق نمک را رعایتی

پروانه مراد به گردش کند طواف
دارد چو شمع هر که زبان شکایتی

چشمی کز اوست خانه امید من خراب
معمور می کند به نگاهی ولایتی

از گمرهی منال که خورشید داده است
هر ذره را به دست، چراغ هدایتی

بیدار از نسیم قیامت نمی شود
در هر که نیست ناله نی را سرایتی

در خامشی است عیش نفس های سوخته
این شمع از نسیم ندارد شکایتی

تدبیر جان سپردن و آسوده گشتن است
آن راه را که نیست امید نهایتی

از تند باد حادثه شمع مرا بخر
چون دست دست توست، به دست حمایتی

چون صبح، فتح روی زمین در رکاب اوست
آن را که هست چون نفس راست رایتی

تنگ است وقت آن دهن از خط عنبرین
گر می کنی به صائب بیدل عنایتی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.