هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد هجران و فراق را بیان میکند. شاعر از نبود صبر و تحمل در برابر دوری یار مینالد و از غم و اندوهی که بر او چیره شده سخن میگوید. تصاویری مانند جاری شدن رودهای خون از چشم و آتش گرفتن درون، عمق رنج او را نشان میدهد. در پایان، شاعر از یاران میخواهد تا در بیان شکایاتش به او کمک کنند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. همچنین، درک کامل احساسات و تصاویر شاعرانه آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
غزل شماره ۱۶
الا یا نفس قد زموالمطا یا
خدایاده شکیبائی خدایا
چو روز وصل را آمد شب هجر
الی روحی دنت ایدی المنایا
بدل بارغم آمد کوه بر کوه
کما یعلوا هوادجها الثنایا
ز چشمم دجلههای خون فشاندند
وناراً اضرموها فی حشایا
گرم مانده است در تن نیم جانی
الاعوجوالافدیکم بقایا
الاحبواعنا دل ادنای الورد
اعینونی علی بث الشکایا
بنال اسرار هنگام وداع است
بنا حل النوی جل الرزایا
خدایاده شکیبائی خدایا
چو روز وصل را آمد شب هجر
الی روحی دنت ایدی المنایا
بدل بارغم آمد کوه بر کوه
کما یعلوا هوادجها الثنایا
ز چشمم دجلههای خون فشاندند
وناراً اضرموها فی حشایا
گرم مانده است در تن نیم جانی
الاعوجوالافدیکم بقایا
الاحبواعنا دل ادنای الورد
اعینونی علی بث الشکایا
بنال اسرار هنگام وداع است
بنا حل النوی جل الرزایا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۱۵
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.