هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی بیانگر درد و رنج شاعر از دوری معشوق و ناملایمات روزگار است. او از بی‌عدالتی و تقسیم ناعادلانهٔ روزی شکایت دارد و غم یاران و دوران را به تصویر می‌کشد. همچنین، اشاره‌ای به تأثیر عشق و تقدیر در زندگی انسان دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج عشق، ناامیدی و تقدیر نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شماره ۴۶

آن شاه که گاهی نظری سوی گدا داشت
یارب ز سرم سایهٔ لطفش ز چه وا داشت

زان روز طرب یاد که از غنچه دهانی
پیغام بدل سوختهٔ باد صبا داشت

آراست چو فرّاش قضا بزم تنعّم
از خوان طرب خون جگر قسمت ما داشت

روزی که زدندی همگی ساغر عشرت
ساقی ازل بهرهٔ ما جام بلا داشت

یکجا غم یاران وز یکسو غم دوران
ای بخت ندانم سر شوریده چها داشت

بی پا وسرانت همه سرخیل جهانند
عشق تو همانا اثر بال هما داشت

یاقوت سرشکم برهت خون شده دل بود
تازه زندت آب همین دیده به جا داشت

چون نیستمی در خور دیدار تو ای کاش
ره بود به آنم که رهی سوی شما داشت

هر تیر نگه جسته ز شست تو نشسته
در دل مگر آن خاصیت تیر قضا داشت

راندی ز در خویش چو اسرار حزین را
میرفت و بحسرت نگهی سوی قفا داشت
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۴۵
گوهر بعدی:غزل شماره ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.