۳۰۱ بار خوانده شده

غزل شماره ۹۲

دل نبود آن دلی که نه دله باشد
مشغله را کن یله مشعله باشد

نامهٔ حق است دل بحق بنگارش
نیست روا پرنقوش باطله باشد

گام بره چون زنی که در پی کامی
پای تو چوبین ورله چیچله باشد

بعد مسافت اگرچه در ره او نیست
تا سر کویش هزار مرحله باشد

نی ز ملک چو نشان و نی بفلک پوی
ره بسوی او نفوس کامله باشد

روح که قدسی نگشت و نفس که ناطق
روح بخاری و نفس سائله باشد

سلسله باید همین ز گیسوی دلدار
نغز جنوبی که اینش سلسله باشد

زیب ندارد مگر بعشق جهانسوز
خلوت اسرار اگر چه چل چله باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۹۱
گوهر بعدی:غزل شماره ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.