۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۲۸

ترا چون مهر با غیر است و اسرار نهانی هم
برو ارزانی او باد این لطف زبانی هم

مرایکجرعه می از دستت ای ساقی بسی خوشتر
ز شهد شکر مصری ز آب زندگانی هم

چونقش صورت زیبندهات ای رشک مهرویان
نبسته خامه نقاش چین و کلک مانی هم

رخت را جام جم گفتند و هم آیینهٔ حق بین
خطت تعویذ جان خواندند خط سبع المثالی هم

مرا از آتش هجران خود در اینجهان سوزی
اگردلبر توئی فردا بسوزی آن جهانی هم

گدائی درت ما را بسی بهتر بود یا را
ز سلطانی عالم و زبهشت جاودانی هم

همه آیینه اعیان ز پیدائی تو پنهان
چو حسنت هست بی پایان توئی عین نهانی هم

چه میپرسید از اسرار نماندش دفتر و دستار
نظر باز است و می نوشد شراب ارغوانی هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۲۷
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.