۲۸۸ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۲۹

علی صدغ لیلی تهب النسیم
از این غصه دل اوفتاده دو نیم

هر آنکس که چشم ترا دید و گفت
الا ان هذا لسحر عظیم

رقیبش بما بر سر خشم بود
قنا ربنا ذالعذاب الالیم

بهاران شد و میدمد گل ز شاخ
فدعنی و کاساً رحیقاً ندیم

چو مردم بخاکم فشانید می
لیحیی المرام العظام الرمیم

فتاده است اسرار شورم بسر
بذکری لسملی و عهد قدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۲۸
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.