هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و محنت‌های زندگی خود می‌گوید که مانند طوفان‌های پی‌درپی است. او اشاره می‌کند که تنها تسلی‌بخش او خاک و آب مقدس است و دلش همچون کودکی رنجور نیاز به مراقبت دارد. در نهایت، او از پادشاهی یاد می‌کند که خود ویران‌گر ملک خویش است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شماره ۱۴۳

شدم صدره بزیر سنگ طفلان در جنون پنهان
ولیکن باز پیدا کرده ما را محنت دوران

ببین چشم تر مار ا مگو از نوح و طوفانش
که او یکبار طوفان دید و ما هر لحظه صدطوفان

نبخشد دیدهام را نور غیر از خاک آن درگه
نسازد سوز دل خاموش الا آب آن پیکان

دل رنجور از خود میرود هر لحظه چون طفل
تسلّی می دهندش از قدوم وی پرستاران

بجز آن پادشاه کشور دل در جهان اسرار
کدامین پادشه دیدی که ملک خود کند ویران
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۴۲
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.