هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به ستایش بهار و شراب نمادین حیات می‌پردازد. شاعر از عشق الهی و درد فراق سخن می‌گوید و با تصاویری مانند آینهٔ حق، موسی دل، و شمع انجمن، مفاهیم عمیق عرفانی را بیان می‌کند. همچنین، از زلف معشوق به عنوان نمادی از نور و ظلمت یاد می‌کند و به کیمیا شدن اسرار عشق اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند شراب و مفاهیم پیچیدهٔ عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شماره ۱۷۹

اتی الربیع قیل الهموم بالنغماتی
بگیر جام شرابی بنوش آب حیاتی

قدم نهاده ببالین و من بشکر قدومش
نثرت در فوادی علیه فی الخطواتی

نموده آینهٔ حق نمای موسی دل را
و میض انقلب الطرف منه ذاحسراتی

اگر نه شرک بدی چون بدیدمی زلفت
عبدت کالثنوی النور منک و الظلماتی

ببحر چند رسد آب دیده نور دو دیده
الام نیته قلبی اصعد الزفراتی

تو شمع انجمن و من ز دوری تو سیه روز
خیالکم لضمیر الانیس فی الخلواتی

مبند بر شتر ای ساربان محامل جانان
فلا محیص لک الیوم ان جرت عبراتی

مشام کو که توان نکهتی شنید وگرنه
فمن حدائقة کم تفوح من نفخاتی

ز سوز عشق خدا کیمیا شدی اسرار
فها سبیکة قلبی المذاب فی الو جناتی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.