هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفیمسلک است که به موضوع عشق الهی و سفر معنوی میپردازد. شاعر بر این باور است که تنها دوست (خدا) نعمت راستین است و دیگر چیزها بیارزشند. او از مراحل سلوک عرفانی سخن میگوید و تأکید میکند که در نهایت، طالب و مطلوب یکی میشوند. همچنین، هشدار میدهد که زاهدان ظاهربین ممکن است مانع راه شوند و وحدت در عشق الهی را توصیف میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ترک دنیا و عشق الهی نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شماره 18
بر آنکه مرید می و معشوقه و جام است
جز دوست نعیم دو جهان جمله حرام است
ترک سر و جان گیر پس آنگاه بیاسای
آری سفر عشق همین یک دو سه گام است
از اول این بادیه تا کعبه مقصود
دیدیم و گذشتیم از او چار مقام است
چون طالب و مطلوب و طلب هر سه یکی شد
هنگام وصال است دگر سیر تمام است
هر خواجه که در بندگی عشق کمر بست
کی دفع کند ننگ و کجا طالب نام است
معلوم شود عاقبت از رنج ره عشق
کاین همسفران پخته کدام است و که خام است
هشدار که زاهد نزند راه تو ای دوست
تحت الحنک و سبحه او دانه و دام است
وحدت عجبی نیست که در بحر محبت
گر بنده شود خواجه اگر شاه غلام است
جز دوست نعیم دو جهان جمله حرام است
ترک سر و جان گیر پس آنگاه بیاسای
آری سفر عشق همین یک دو سه گام است
از اول این بادیه تا کعبه مقصود
دیدیم و گذشتیم از او چار مقام است
چون طالب و مطلوب و طلب هر سه یکی شد
هنگام وصال است دگر سیر تمام است
هر خواجه که در بندگی عشق کمر بست
کی دفع کند ننگ و کجا طالب نام است
معلوم شود عاقبت از رنج ره عشق
کاین همسفران پخته کدام است و که خام است
هشدار که زاهد نزند راه تو ای دوست
تحت الحنک و سبحه او دانه و دام است
وحدت عجبی نیست که در بحر محبت
گر بنده شود خواجه اگر شاه غلام است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره 17
گوهر بعدی:غزل شماره 19
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.