هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر به زیبایی‌های معشوق و عشق عمیق خود به او اشاره می‌کند. او از جذابیت‌های ظاهری و معنوی معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق به معشوق، زندگی‌اش را پر معنا کرده است. شاعر همچنین از مقایسه‌های زیبا و تصاویر شاعرانه برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و دلدادگی برای سنین پایین‌تر ممکن است نامناسب یا غیرقابل درک باشد.

شمارهٔ ۹۱

آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست
سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست

کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید
دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست

گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را
من دلی دارم که هردم جان دهد بر بوی دوست

بر بساط وصل میخواهم که رانم شاه وار
همعنان اسب نظر را با رخ نیکوی دوست

کاشکی امروز برخیزد قیامت تا روند
دیگران سوی بهشت و دوزخ و ما سوی دوست

خاک را صد بار باد از جا ببرد و کم نشد
آتش عشق از دل ما و آب حسن از جوی دوست

ماه با سلطان حسنش گوی در میدان فگند
پس بماند و پیش شد هفتاد میدان گوی دوست

گیسوی لیلی نگردد سلسله جنبان جان
چون شود مجنون دل زنجیردار از موی دوست

خلق را سالی دو مه عیدست لیکن هر نفس
عاشقانرا عید باشد دیدن ابروی دوست

پای بر گردون نهیم از فخر اگر خواهیم دید
سر که بر زانوی خود داریم بر زانوی دوست

ما ز بهر احتیاط کار عشقش کرده ایم
دل ببذل جان فراخ ار تنگ باشد خوی دوست

شاعران گر در سخن گفتن ز من نیکوترند
همچو من زاهل سخن کس نیست نیگو گوی دوست

بوی گل آمد بسوی سیف فرغانی مگر
صبحدم خاکی بصحرا برد باد از کوی دوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.