هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و درد فراق معشوق است. شاعر از عشق بیپایان خود میگوید و اینکه هر آنچه از معشوق به او میرسد، حتی اگر رنج یا زهر باشد، با آغوش باز میپذیرد. او حاضر است همه چیز، حتی ملک جهان را برای معشوق فدا کند و هر تیری که از کمان معشوق پرتاب شود را با دل و جان میپذیرد. شاعر در نهایت از تردید و دوگانگی خود در رابطه با معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'زهر خوردن' یا 'تیر از کمان معشوق' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۱۲
آنچه ز تست حال من گفت نمی توانمش
چون تو بمن نمی رسی من بتو چون رسانمش
هر نفسم فراق تو وعده بمحنتی کند
هرچه بمن رسد ز تو دولت خویش دانمش
زهرم اگر دهی خورم چون شکر وز غیرتو
گرشکری رسد بمن همچو مگس برانمش
زخم گر از تو آیدم مرهم روح سازمش
رنج چو از تو باشدم راحت خویش خوانمش
ملکم اگر جهان بود ترک کنم برای تو
اسبم اگر فلک بود در پی تو دوانمش
تیر که از کمان تو در طرفی روان شود
برکنم از نشانه و در دل خود نشانمش
مرد طبیب را خبر از تپش جگر دهد
خون دلی که همچو اشک از مژه می چکانمش
دل بتو داذه ام ولی باز درین ترددم
تا بتو چون گذارمش یا ز تو چون ستانمش
سیف اگر ز بهر تو مال فدا کند مرا
دست بجان نمی رسد تا بتو برفشانمش
چون تو بمن نمی رسی من بتو چون رسانمش
هر نفسم فراق تو وعده بمحنتی کند
هرچه بمن رسد ز تو دولت خویش دانمش
زهرم اگر دهی خورم چون شکر وز غیرتو
گرشکری رسد بمن همچو مگس برانمش
زخم گر از تو آیدم مرهم روح سازمش
رنج چو از تو باشدم راحت خویش خوانمش
ملکم اگر جهان بود ترک کنم برای تو
اسبم اگر فلک بود در پی تو دوانمش
تیر که از کمان تو در طرفی روان شود
برکنم از نشانه و در دل خود نشانمش
مرد طبیب را خبر از تپش جگر دهد
خون دلی که همچو اشک از مژه می چکانمش
دل بتو داذه ام ولی باز درین ترددم
تا بتو چون گذارمش یا ز تو چون ستانمش
سیف اگر ز بهر تو مال فدا کند مرا
دست بجان نمی رسد تا بتو برفشانمش
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.