هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از سعدی بیانگر درد و رنج عشق و فراق است. شاعر از دوستش میخواهد که او را بیشتر نیازارد، چرا که قبلاً هم از عشق دیگران آسیب دیده است. او عشق کنونی خود را چنان والا میداند که حتی تصور وصال دوستش را برابر با رسیدن به عرش میپندارد. شاعر از تأثیر عمیق این عشق بر زندگی خود سخن میگوید و اینکه این عشق او را از شادیهای دیگر دور کرده است. در پایان، شاعر به داشتن این عشق افتخار میکند و آن را بالاتر از هر چیزی میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۳۹۶
ای دوستر از جانم زین بیش مرنجانم
گر زخم زنی شاید بر دیده گریانم
در نرد هوس خوبان بسیار مرا بردند
تا عشق تو می بازم خود هیچ نمی دانم
بر فرش وصال تو آن روز که پا کوبم
بر تارک عرش آید دستی که برافشانم
چون پای فراغت را در دامن صبر آرم
تا دست غمت نبود کوته ز گریبانم
پیوند غمت ما را ببرید ز شادیها
من کند بدم عشقت مالید بر افسانم
گفتی چه شود دانی کز مشک سیه گردی
بر عارضم افشاند این زلف پریشانم
یعنی که محقق دان نسخ همه خوبان را
چون گرد عذار آمد آن خط چو ریحانم
در کارگه وصلت گر نیست مرا کاری
هم دولت من روزی کاری بکند دانم
بخت من مسکین بین کز دولت عشقت من
سعدی دگر گشتم زآن روی گلستانم
گویند که می دارد دل خسته ترا؟ گویم
این دوست که من دارم و آن یار که من دانم
گر زخم زنی شاید بر دیده گریانم
در نرد هوس خوبان بسیار مرا بردند
تا عشق تو می بازم خود هیچ نمی دانم
بر فرش وصال تو آن روز که پا کوبم
بر تارک عرش آید دستی که برافشانم
چون پای فراغت را در دامن صبر آرم
تا دست غمت نبود کوته ز گریبانم
پیوند غمت ما را ببرید ز شادیها
من کند بدم عشقت مالید بر افسانم
گفتی چه شود دانی کز مشک سیه گردی
بر عارضم افشاند این زلف پریشانم
یعنی که محقق دان نسخ همه خوبان را
چون گرد عذار آمد آن خط چو ریحانم
در کارگه وصلت گر نیست مرا کاری
هم دولت من روزی کاری بکند دانم
بخت من مسکین بین کز دولت عشقت من
سعدی دگر گشتم زآن روی گلستانم
گویند که می دارد دل خسته ترا؟ گویم
این دوست که من دارم و آن یار که من دانم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.