هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ناکامی‌ها، حسرت‌ها و عبرت‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از جدایی، رنج‌های زمانه و ناخوشی‌های عیش لذیذ می‌نالد و به توصیه‌های اخلاقی مانند دوری از پلیدی و استفاده از نرمی در برابر سختی‌ها اشاره می‌کند. در پایان، شاعر از پنهان‌ماندن راز دل سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناکامی و اندوه ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۵ - موعظت

چرخ چندیمان به خاک اندر کشید
چند ناکامی به روی ما رسید

هیچ حسرت ماند کاین دل آن نخورد؟
هیچ عبرت ماند کاین چشم آن ندید؟

لعبت زنجیر زلف حلقه جعد
بر جدایی دل نهاد و آرمید

آب رویم برد آب دیدگان
تا زمانه بدخویی پیش آورید

راز من چون آفتاب اندر جهان
روزگار نامساعد گسترید

دوستان گویند بس کردی مرا
لاجرم شد ناخوشت عیش لذیذ

ناشنیدستی که پیغمبر چه گفت
من شنیدستم ز من باید شنید

قال ایاکم و خضراء الدمن
دور از آن پاکی که اصل آن پلید

مشت هرگز کی برآید با درفش
پنبه با آتش کجا یارد چخید

دست چون ماند به زیر سنگ سخت
جز به نرمی کی توان بیرون کشید

نامبین گفتم این ابیات از آنک
ستر دل یکبارگی نتوان درید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴ - مدح صاحب دیوان مولتان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶ - ناله از گرفتاری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.