هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناملایمات روزگار و احساس ناامیدی و پوچی در زندگی خود میگوید. او از این که هر روز با غمهای جدیدی روبرو میشود و احساس میکند زندگیاش بیهوده بوده، شکایت دارد. همچنین از بخت بد و خندهی تقدیر بر گریههایش ابراز ناراحتی میکند و احساس میکند که حتی آسمان هم او را نمیشناسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عاطفی مانند ناامیدی، پوچی و تقدیر است که درک آنها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، این موضوعات میتوانند برای افراد جوانتر سنگین و نامناسب باشند.
شمارهٔ ۸۹ - نداند حقیقت که من کیستم
چه کین است با من فلک را بدل
که هر روز یک غم کند نیستم
ازین زیستن هیچ سودم نبود
هوایی همی بیهده زیستم
اگر مهربانی بپرسد مرا
چه گویم ازین عمر بر چیستم
از آن طیره گشتم که بخت بدم
بخندید بر من چو بگریستم
بدان حمل کردم که گردون همی
نداند حقیقت که من کیستم
که هر روز یک غم کند نیستم
ازین زیستن هیچ سودم نبود
هوایی همی بیهده زیستم
اگر مهربانی بپرسد مرا
چه گویم ازین عمر بر چیستم
از آن طیره گشتم که بخت بدم
بخندید بر من چو بگریستم
بدان حمل کردم که گردون همی
نداند حقیقت که من کیستم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸ - از بخت همیشه سرنگونم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰ - ز بیم بلا آنچه دانم نگویم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.