هوش مصنوعی: این شعر به توصیف بزم پادشاه و نقش گل در آن می‌پردازد. گل به عنوان نماد شادی، زیبایی و افتخار در بزم شاه حضور دارد و همه چیز تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد. شاعر از گل به عنوان پیشوای می و نماد شادی یاد می‌کند و ارتباط آن با پادشاه و بزم او را ستایش می‌نماید.
رده سنی: 15+ این شعر به دلیل استفاده از زبان و مفاهیم پیچیده‌ی ادبیات کلاسیک فارسی و همچنین مضامین مرتبط با بزم و مدح، برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب است. درک عمیق‌تر از این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات و فرهنگ فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۳

در بزم پادشا نگر این کاروبار گل
وین باده بین شده به طرب دستیار گل

گل چند ماه منتظر بزم شاه بود
وز بهر آن دراز کشید انتظار گل

دیدار گل شده ست همه اختیار خلق
تا بزم شاه ساخت همه اختیار گل

گلبن ملونست چو دیبای هفت رنگ
تا لعل سبز گشت شعار و دثار گل

تا با می کهن گل نو سازوار شد
گل پیشوای می شد و می پیشکار گل

در بزم تو گل است در آمیخته به هم
با هم نثار زر بود و هم نثار گل

خیزد گل از نشاط که پر زر ساده شد
همچون کنار سایل خسرو کنار گل

فخر و شرف نبینی جز در شمار شاه
لهو و طرب نبینی جز در شمار گل

شاها همه ز شادی بزم رفیع توست
این سرخ رویی گل و این افتخار گل

از روزگار گل دل و جان شاد و خرمست
یارب چه روزگارست این روزگار گل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.