هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌پردازد. او با توصیف زیبایی‌های معشوق مانند لب و دندان و ابروی کج، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، از غم و اندوه ناشی از این عشق سخن می‌گوید و اشک‌هایش را مانند مروارید توصیف می‌کند. در پایان، شاعر به دعا و درخواست از خداوند برای رسیدن به معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیدهٔ ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

بس که یاد آن لب و دندان چون دُر می کنم
دامن از اشک چو مروارید تر پُر می کنم

سالها سودای ابروی تو در سر داشتم
بار دیگر آن خیال کج تصور می کنم

از وجودم تا عدم مویی نماند در میان
در میانه چون بباریکی تفکُّر می کنم

باد را مگذار بر زلفت وزیدن زانکه گر
در سر زلف تو پیچد من تغیُّر می کنم

گر دهی فخرم به مقدار شگان کوی خویش
من بدین مقدار بسیاری تفاخُر می کنم

تا شود پروانه شمع رخت ابن حسام
روی سوی روشنایی چون سمندُر می کنم

جبرئیل از منتهای سدره آمین می کند
چون دعای شاه عادل بایسنقر می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.