هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از درد فراق و عشق نافرجام می‌نالد و زیبایی‌های معشوق را توصیف می‌کند. تصاویر شاعرانه‌ای مانند کوه غم، سیلاب سرشک، تیر عشق و سبزه خط معشوق به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه ممکن است برای کودکان نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۲

دم آخر، که مرا عمر به سر می آید
گر تو آیی به سرم، عمر دگر می آید

گر نگریم، جگر از درد تو خون می بندد
ور بگریم، ز درون خون جگر می آید

منم آن کوه غم و درد، که سیلاب سرشک
هر دم از دامن من تا به کمر می آید

چون کنم از تو فراموش؟ که روزی صد بار
جلوه حسن تو در پیش نظر می آید

در قفای سپر سینه به جانست دلم
که چرا تیر تو اول به سپر می آید؟

سبزه نو رسته بود خوب ولی خوب‌ترست
سبزه خط تو، هر چند که بر می آید

شب ز فریاد هلالی سگت افغان برداشت
کین چه غوغاست که شب تا به سحر می آید؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.