هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از لطف و قهر معشوق، وفاداری خود و جفای دیگران، درد عشق و درمان‌ناپذیری آن می‌نویسد. همچنین، از اشک و خون خود و ناامیدی از رسیدن به معشوق یاد می‌کند. در پایان، اعلام می‌کند که حاضر است در راه معشوق از سر خود بگذرد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'اشک خود به خون آغشته‌ام' یا 'قدم از فرق سر سازم' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۸

گهی لطفست و گاهی قهر کار دلربای من
ولی لطف از برای دیگران، قهر از برای من

بخوبان تا وفا کردم جفا دیدم، بحمدالله
که تقریب جفای خوبرویان شد وفای من

دعای خویش را شایسته احسان نمیدانم
خوشم گر لایق دشنام هم باشد دعای من

بدرد عشق خو کردم، ندارم تاب بیداری
طبیبا، ترک درمان کن، که درد آمد دوای من

بلای من شد این بالا، خدا را، پیش من بنشین
نمیخواهم که پیش دیگران آید بلای من

ز اشک خود بخون آغشته ام، سوی تو چون آیم
که بر خاک درت جا نیست پاکان را، چه جای من؟

هلالی، بعد ازین خواهم: قدم از فرق سر سازم
که در راهش سر من رشکها دارد بپای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.