هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و دوری معشوق سخن می‌گوید و تمایل شدید خود را برای دیدار و گفتگو با او بیان می‌کند. او خود را مانند یوسف و معشوقش را محبوبی توصیف می‌کند که همه شیفته‌اش هستند. شاعر از تنهایی و غم خود می‌گوید ولی در عین حال از لحظات خیالی با معشوق لذت می‌برد. در پایان، هلالی (شاعر) به مهارت خود در شعر اشاره می‌کند و آن را با زیبایی‌های حسن مقایسه می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی مانند یوسف و یعقوب نیاز به دانش پیشینه فرهنگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۲۹

ندارم قوت اظهار درد خویشتن با او
مرا این درد کشت، آیا که گوید درد من با او؟

هوس دارم که: آید بر سر بالین من، تا من
وصیت را بهانه سازم و گویم سخن با او

مه من یوسف مصرست و خلقی عاشق رویش
چو یعقوب و زلیخا هر طرف صد مرد و زن با او

تنم چون رشته ای شد زان قبا گلگون و خوش حالم
که باری می توان گنجید در یک پیرهن با او

من و کنج غم و روز سیاه و خون دل خوردن
کیم، تا می خورم شبها در اطراف چمن با او؟

بتن در صحبت خلقم، بجان در خدمت جانان
عجایب خلوتی دارم میان انجمن با او

هلالی، از کمال شعر، دارد منصب شاهی
که شور خسروست و نازکی های حسن با او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.