هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عشق، رنج‌های عاشقانه، ملامت‌های دنیوی و ناکامی‌های روحی می‌پردازد. شاعر از درد دل سوخته، بی‌توجهی معشوق، و نادیده گرفته شدن توسط دیگران سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند تقدیر، عقل و جنون، و تفاوت بین عاشق و عاقل اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج عشق و نقد اجتماع ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۲

طاقت بار ملامت نبود گردون را
وین شرف شیفتگان راست نه هر مادون را

من دل سوخته با این همه خامان چه کنم
نافه را بوی بود نی جگر پر خون را

ماه تا روی مبارک به کسی بنماید
بخت مسعود بباید نظر میمون را

هر که دیده ست ملامت نکند بر چو منی
بنده بودن حرکت های چنان موزون را

دانه ی اشک مرا بر سر کویش چه محل
پیش او قدر نباشد گهر مکنون را

ای که بیگانه ای از عشق مکن گستاخی
آشنا ناشده چون عبره کنی جیحون را

دل مجنون مرا هیچ مداوا نکند
گر خدا بار دگر جان دهد افلاطون را

من ندانم که رقیب از چه معذّب دارد
عاشق خسته دل از شهر شده بیرون را

زاهدی عیب نزاری به تعصب می کرد
که بباید چو سگان سوختن آن ملعون را

عاشقی گفت چه می خواهی از آن بیچاره
او خود آهنگ سفر کرده بود اکنون را

عاقلان این سخن آخر نشنودند هنوز
که خردمند نصیحت نکند مجنون را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.