۳۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳

به زیر طاق دو ابرو ساحرند او را
که کرده اند مسخر عموم اردو را

مرا به خیره ملامت چی می کند بد گوی
چگونه دوست ندارند روی نیکو را

به سیل دیده ی من بنگرید اگر خواهید
که در عراق تفرج کنید آمو را

ندیده اند مگر روی آن بهشت آرای
جماعتی که صفت می کنند مینو را

به نقد وقت چو فردوس حاصل است امروز
چرا نه عیش کنم در بهشت با حورا

به غمزه یی دل و دینم چنان به هم بر زد
که چول کرد به کل هم دل هم اینجو را

فسون من چه زند پیش غمزه یی که کند
به یک کرشمه مسخر هزار جادو را

ز حسن او چه شود کم گر التفات کند
به چون منی و چه نقصان ز رشته لولو را

به بر فشاندن آستین و قهر رقیب
نزاریا مده از دست دامن او را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.