هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر عشق و دلبستگی شدید به معشوق است و تأکید می‌کند که حضور معشوق همه چیز را زیبا و بهشتی می‌کند، حتی اگر در دوزخ باشد. همچنین، شاعر از ملامت‌های دیگران نمی‌هراسد و ارزشی برای رنج و آسایش دنیوی قائل نیست، زیرا تنها عشق برای او اهمیت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جدایی از معشوق و بی‌اعتنایی به دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم یا نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۵۱

شاد باش ای دل دیوانه که دلبر با ماست
چه خطر گر همه عالم به خصومت برخاست

یک نفس نقد چو دریافته ای فوت مکن
غم فردا چه خوری بیهده فردا،فرداست

گر ملامت زده ی خلق شدی باکی نیست
هر کجا عشق گذر کرد ملامت ز قفاست

به عزا خانه ی کاشانه تفاوت نکند
عشق را میل به جایی ست که معشوق آنجاست

باغ فردوس به آرایش حوری خوب است
پس به هرگوشه که او هست بهشت دل ماست

ار به دوزخ بنشانندم با دوست خوش است
ور بهشت است که بی دوست بود عین خطاست

نه از آن طایفه ام من که فریبم به بهشت
یا از آن قول که در زحمت آسیب عناست

رنج و آسایش این هر دو به یک جو نخرم
که نه این یک بر من زشت و نه آن یک زیباست

راستی دوزخ مطلق به حقیقت آن است
که جگرسوخته ای از بر دلدار جداست

ممکن است از من دلسوخته باور نکنی
ز نزاری چه که در محضر این صدق گواست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.