۲۷۳ بار خوانده شده
مست آمدیم و باز چنان میرویم مست
کز هر چه نیست بیخبرانیم و هر چه هست
ای مدّعی تو وهمپرستی و ما حبیب
بنگر که از دوگانه کدامیم بت پرست
در ما مکش زبان به تعصّب ببند لب
ای بیخبر میاز به دنبالِ مار دست
مشنو که مسکراتِ من از شیرهء رزست
کاین مستیِ من است زخم خانهء الست
گر دیگران ز شیرهء انگور سرخوشاند
ما از شرابِ عشق چنین والهیم و مست
می را چه اعتبار به نزدیکِ ما اگر
یک لحظهٔی کند ز حرارت دماغ مست
می مونسیست غم زدگان را که هم بدو
یک دم توان ز محنتِ ایام باز رست
تشنیع میزدندی بر من که پیش ازین
میکرد توبه باز و دگر بار میشکست
زان می که ما به ساغرِ اَشواق میخوریم
بر ما به ریسمان نتوانند توبه بست
آنها که پرورش ز میِ عشق یافتند
اندر مذاق ایشان چه شهد و چه کبست
خوش روزگارِ عمر عزیزان که هیچ وقت
در روزگار عمر ازیشان دلی نخست
خرّم وجودِ آنکه بشوید به آبِ عفو
از ما اگر غباری بر خاطرش نشست
ما را نزاریا متواتر به وحیِ عشق
از گنجِ کُنجِ خانه خود تحفهٔی فرست
با سوزِ خویش ساز که عیبی بود اگر
گویند از ملامتِ افسردگان بجست
در ناقص الوجود نباشد کمالِ نفس
این رمز پیشِ اهلِ حقایق مقرّرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کز هر چه نیست بیخبرانیم و هر چه هست
ای مدّعی تو وهمپرستی و ما حبیب
بنگر که از دوگانه کدامیم بت پرست
در ما مکش زبان به تعصّب ببند لب
ای بیخبر میاز به دنبالِ مار دست
مشنو که مسکراتِ من از شیرهء رزست
کاین مستیِ من است زخم خانهء الست
گر دیگران ز شیرهء انگور سرخوشاند
ما از شرابِ عشق چنین والهیم و مست
می را چه اعتبار به نزدیکِ ما اگر
یک لحظهٔی کند ز حرارت دماغ مست
می مونسیست غم زدگان را که هم بدو
یک دم توان ز محنتِ ایام باز رست
تشنیع میزدندی بر من که پیش ازین
میکرد توبه باز و دگر بار میشکست
زان می که ما به ساغرِ اَشواق میخوریم
بر ما به ریسمان نتوانند توبه بست
آنها که پرورش ز میِ عشق یافتند
اندر مذاق ایشان چه شهد و چه کبست
خوش روزگارِ عمر عزیزان که هیچ وقت
در روزگار عمر ازیشان دلی نخست
خرّم وجودِ آنکه بشوید به آبِ عفو
از ما اگر غباری بر خاطرش نشست
ما را نزاریا متواتر به وحیِ عشق
از گنجِ کُنجِ خانه خود تحفهٔی فرست
با سوزِ خویش ساز که عیبی بود اگر
گویند از ملامتِ افسردگان بجست
در ناقص الوجود نباشد کمالِ نفس
این رمز پیشِ اهلِ حقایق مقرّرست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.