هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلی است که در آن شاعر با زبانی شیرین و تصاویر زیبا، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او از معشوق میخواهد که بوسهای بیمکاس به او هدیه کند و از بازیگوشی و طفره رفتن خودداری کند. شاعر با تشبیهات و استعارات زیبا، مانند مقایسه لبهای معشوق به سبزهزار و چشمهایش به چشمههای بهاری، زیباییهای معشوق را توصیف میکند. در ادامه، او از خط سیاه روی صورت معشوق میپرسد و با تصاویر مختلف مانند عنبر، مشک، شبنم، کوثر و... آن را توصیف میکند. در نهایت، اگر این استدلالها پذیرفته نشود، شاعر میگوید که این خط سیاه، دود دل نزار و شوریده اوست.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و استفاده از استعارات و تشبیهات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «دود دل نزار» نیاز به درک عمیقتری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.
شمارهٔ ۵۹۴
زان گوشۀ دهن که شکر می کنی نثار
یک بوسه بی مِکاس بده جانِ من بیار
گردن مکش نغوله بده کودکی مکن
در چاشنیِ بوسه غرض نیست سر در آر
لایق بود بر آمده تا بر لبِ تو می
من هم چو چشمِ مستِ تو افتاده در خمار
کوته مدار دستِ من از لب که دور باد
گل زارِ عارضت ز زبانِ درازِ خار
نی نی که هست عارضِ تو سبزه زار جان
نه سبزه بردمد ز لبِ چشمه نو بهار
گر پرسد از تو مدّعی ای کآن خطِ سیاه
بر عارضِ تو چیست مشو طیره زینهار
گو عنبرست بر طبقِ سیم کرده حل
یا مشکِ سوده بر ورقِ سرخ گل نثار
گو گِردِ رویِ چون قمرم نقش بندِ حسن
خواهد کشید دایره یی آفتاب وار
یا شبنم است بر طرفِ برگِ نسترن
یا کوثرست و بر لبِ کوثر بنفشه زار
یا کوزۀ نبات میانِ گلاب دان
یا چشمۀ حیات سیاهیش برکنار
وین حجّت ار قبول ندارد بگو که هست
دودِ دلِ نزاریِ شوریده روزگار
یک بوسه بی مِکاس بده جانِ من بیار
گردن مکش نغوله بده کودکی مکن
در چاشنیِ بوسه غرض نیست سر در آر
لایق بود بر آمده تا بر لبِ تو می
من هم چو چشمِ مستِ تو افتاده در خمار
کوته مدار دستِ من از لب که دور باد
گل زارِ عارضت ز زبانِ درازِ خار
نی نی که هست عارضِ تو سبزه زار جان
نه سبزه بردمد ز لبِ چشمه نو بهار
گر پرسد از تو مدّعی ای کآن خطِ سیاه
بر عارضِ تو چیست مشو طیره زینهار
گو عنبرست بر طبقِ سیم کرده حل
یا مشکِ سوده بر ورقِ سرخ گل نثار
گو گِردِ رویِ چون قمرم نقش بندِ حسن
خواهد کشید دایره یی آفتاب وار
یا شبنم است بر طرفِ برگِ نسترن
یا کوثرست و بر لبِ کوثر بنفشه زار
یا کوزۀ نبات میانِ گلاب دان
یا چشمۀ حیات سیاهیش برکنار
وین حجّت ار قبول ندارد بگو که هست
دودِ دلِ نزاریِ شوریده روزگار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.