۲۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۵۹

زبان تیز دارم همچو الماس
ز الماسم بترسید ایّهاالناس

ملامت تا به کی خواهم کشیدن
ازین مشتی خطا بینان نسناس

خدنگ آه من از چرخ بگذشت
چو تیز ناوک از اوراق قرطاس

دوای درد من داند طبیبی
که فربه بازبشناسد ز آماس

چه داند آن‌که از دکّان عطّار
نداند فرق کردن خانه کنّاس

تواند مرده زنده کرد هرگز
فسرده هم چو روح‌الله به انفاس

فروافتاد تشتِ نام و ننگم
ز بام گنبد این نیل گون آس

صدای عشقم از صندوق گردون
برآمد تا فتاد این مهره در تاس

مرا در بزم فطرت عشق در حلق
دمادم ریخته کاس از پی کاس

اگر مستی کنم بر من مکن عیب
ز مستی من ای هشیار مهراس

برآوردم درون خنب غسلی
فرو شستم وجود از چرکِ ادناس

غلام مرد دهقانم چه بودی
که بر خم‌خانه شب می‌داد می پاس

نزاری خوشه‌چین خرمن اوست
اگر پشتش شود چون ماه نو داس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.