هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر عاشقان می‌پردازد. شاعر از جمال معشوق، عشق، رنج‌های دل، صبر و امید سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند قیامت، اسلام، ضلالت، و رحمت الهی نیز استفاده می‌کند. در نهایت، شاعر به صبر و امید به آینده‌ای بهتر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند ضلال، قتال، و رنج‌های دل ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۵۸

گر برون آیی و برقع بگشایی ز جمال
از تو گیرند قیامت همه خلق استدلال

گر نهی بر رهِ اسلام ز زلفت دامی
عالمی خلق در افتند چو کافر به ضلال

بر فشان عطفِ عرق چین و بهل تا گیرد
نفسِ روحِ خدا رایحۀ بادِ شمال

از تو عشّاق یکی جان نبرند ار تو تویی
خو مگر باز کند غمزۀ مستت ز قتال

رحمت آرد مگر ای دیده ی پر خون بگری
چاره ای نیست دگر ای دلِ پر درد بنال

دورم از غایتِ تعجیل و مسافت نزدیک
چون بود بسته دهن تشنه بر اطرافِ زلال

گر شکایت کنم از دوست ادب نیست که هست
همه شب در برِ من خفته و لیکن به خیال

این همه تفرقه زان است که کم تر کردیم
شکرِ جمعیّتِ احباب در ایّامِ وصال

صفحه ی سیمِ ورق جدولِ تقویم شود
گر در آرم به قلم شمّه ای از صورتِ حال

صبر مفتاحِ نجات است نزاری خوش باش
اخترِ طالعت آخر به درآید ز زوال

تا نفس را حرکت باشد و دل را قوّت
درِ امید زدن را بود امکان و مجال
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.