هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و هجران سخن می‌گوید، از آرزوی دیدار معشوق و رنج دوری می‌نالد. او از اشک حسرت، بی‌قراری و پناه بردن به شراب برای تسکین غم یاد می‌کند و در نهایت به ناتوانی در ترک عادت قدیمی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ی عمیق، اشاره به مصرف شراب و احساسات پیچیده‌ی عاطفی است که برای درک و پردازش مناسب، به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد.

شمارهٔ ۹۲۷

چنان آرزومندِ دیدارِ اویم
که جان می‌رسد بر لب از آرزویم

چه ها می‌رسد بر سر از دستِ هجر
به نامحرم این قصه چون باز گویم

از آن گه که محرومم از رویِ خوبش
فرو می‌رود اشکِ حسرت به رویم

شبی سدره از ژاله‌ی ارغوانی
به خون صفحه‌ی ارغوانی بشویم

اگر چه بمردم ز هجران ولیکن
عرق چین او زنده دارد به بویم

چو کحل الجواهر کشم در دو دیده
غباری گر آرند از آن خاک کویم

به جز جامِ می غم گساری ندارم
اگر چند سر در کش از عیب گویم

من و کوزه‌ی راح گو سنگ طعنه
به هم در شکن توبه‌ی چون سبویم

نزاری شکیبایی از می ندارد
زِ من کی شود باز دیرینه خویم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.