هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر عاشق اشاره دارد. شاعر از زلف معشوق، روی زیبای او، و تأثیرات عمیق این زیبایی‌ها بر خود سخن می‌گوید. همچنین، از ناتوانی در رسیدن به وصال معشوق و کوتاهی عمر در مقایسه با وعده‌های طولانی او شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک عمیق‌تر آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناپایداری عمر و وصال ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۰

بریز سایۀ زلف تو عقل گمراهست
غلام روی تو چون آفتاب پنجاهست

مرا ز حسن تو تا دیده داد آگاهی
ز خویشتن نیم آگه خدای آگاهست

کمند زلف تو زان میکشد مرا در خود
که زلف تو شبه رنگست و روی من کاهست

همیشه سایۀ حسن تو بر سر خورشید
چنانکه سایۀ خورشید بر سر ماهست

لب تو نیک بدندان ماست وز پی او
همیشه این دل غمگین بکام بدخواهست

شدند از بر من صبر و هوش وز پیشان
دلم برفت و کنون دیده بر سر راهست

بروزگار ،وصال تودر نشاید یافت
که وعدۀ تو درازست و عمر کوتاهست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.